- الفبای خوش بینی
- خوش بینی در تئوری تعصب دوگانه
- ارتباط تعصب دوگانه و خوشبینی
- خماری احساسی و خوش بینی
- خوش بینی در خماری احساسی چگونه تاثیر می گذارد
- هوشیاری منفی و خوشبینی
- بلوغ خوشبینی در هوشیاری منفی
- خوشبینی، هوشیاری منفی را منطقی می کند
- خوشبینی در نظریه اقتصاد رفتاری
- محورهای کاری اقتصاد رفتاری
- سوگیریهای نظریه اقتصاد رفتاری(بخش اول)
- ارتباط خوشبینی و سوگیری های اقتصاد رفتاری (بخش دوم)
- اضطراب قرنطینه و خوشبینی
- تاثیر خوشبینی و فقدان آن بر اضطراب قرنطینه
- نظریه انتخاب و نگرش های خوب و بد
- ارتباط خوشبینی با دستاوردهای تئوری انتخاب
- افسردگی ارتقا و خوشبینی (بخش اول)
- نقش عادت ها در افسردگی ارتقا و راهکار خوشبینی (بخش دوم)
- نظریه طرحواره و خوشبینی
- اثر لوسیفر و خوشبینی
- خوشبینی در نظریه اختلال جدایی چگونه کار می کند؟
- دستگاه خوشبینی در نظریه رفتارگرایی
- کارکرد خوشبینی در تاب آوری روانی
- خوشبینی در تئوری ذاتگرایی
- خوشبینی حلقه مفقوده نظریه شناختی
خوشبینی در نظریه اقتصاد رفتاری
نویسنده: دکتر احمد ستایش
در این که پول برای اغلب مردمان دنیا (غیر از موارد استثناء) پدیدهای جذاب و دلچسب است شکی وجود ندارد. اما آیا همه انسان ها در انتخابهای اقتصادی خود و در ارتباط با مدیریت مسایل مالی به یک شکل عمل میکنند؟ آیا همگی انتخابهای صحیح را تشخیص میدهند و اگر تشخیص دهند، همان را هم بر میگزینند؟ آیا اساسا مقوله خوشبینی در نظریه های اقتصادی و مواردی که پای ضرر و منفعت باشد کارکردی دارد؟
تا پیش از قرن بیست و یکم، پاسخ علم اقتصاد به این سوال اینگونه بود: اگر تمام افراد از آگاهیهای لازم برخوردار باشند، حتماً در شرایط برابر به شکل یکسان و صحیح تصمیم میگیرند. در واقع علم اقتصاد، تا اوایل قرن بیستم، بر این باور بود که اقتصاد مثل علم ریاضی، علمی نظری است که متکی بر فرمولها، قواعد و آگاهیهای منطقی پیش میرود و چیزهایی مثل احساس، نگرشهای ذهنی، خوشبینی و بدبینی و … در آن نقشی ندارند.
در واقع آنها بر این اعتقاد بودند که اگر کار و تصمیمی درست باشد، در هر شرایطی درست است و هر کسی که از آگاهیهای لازم برخوردار باشد، همیشه درست تصمیم گیری میکند.
فارغ از اینکه حتی خود اقتصاددانان برجسته دنیا نیز در شرایط پیچیده و بغرنج، برداشتها و تحلیلهای متفاوتی دارند و بدین واسطه نظریات متفاوتی را ارایه میکنند و تصمیمات متنوعی را میگیرند، در عالم واقعیت ثابت شده که حتی در ارتباط با مسایل ساده و بدیهی اقتصادی نیز مردم (حتی علیرغم داشتن آگاهیهای لازم) به اشکال و انواع مختلفی تصمیم میگیرند. اجازه دهید با ذکر یک مثال بحث را شفاف کنیم.
تقریباً همه ما میدانیم که قیمت یک محصول وابسته به عرضه و تقاضاست. بنابراین اگر تقاضای عمومی برای خرید یک محصول افزایش یابد، قیمت آن محصول به شدت افزایش مییابد. یک اقتصاددان وقتی قیمت کالایی مثل پودر لباسشویی به صورت ناگهانی و مثلاً به واسطه احتکار و کمبود به شدت بالا میرود، بهترین تصمیم را عدم خرید آن محصول میداند تا به واسطه کاهش تقاضا، شرایط تعدیل شود و بازار دوباره به قیمت واقعی باز گردد.
در واقع وقتی عرضه کم میشود، مردم باید با کاهش تقاضا، دوباره بازار را به تعادل برسانند. اما تمام کسانی که در کشور ما زندگی میکنند به خوبی میدانند که مردم کشورمان در این شرایط چگونه با برداشتهای غلطی مثل «اگر نخریم باز هم بالاتر میرود و بدبخت میشویم»، به شکل عجیب و غریبی به بازار هجوم میبرند و با خرید عمده و بیش از حد، باعث افزایش بیشتر قیمت و در نهایت متضرر شدن خودشان و بیشتر از همه قشر ضعیف جامعه میشوند.
آیا این رفتار با اصول علم کلاسیک اقتصاد همخوانی دارد؟ خیر. آیا مردم میدانند که هجوم آوردن به فروشگاهها باعث افزایش قیمت میشود؟ بله. چرا این کار را میکنند؟ چون احساسی مثل ترس شدید از خسران و کمبود، آنها را وادار میکند تصمیمی غلط بگیرند و اقدامی زیانبار را بروز دهند.
همین واقعیتها که با اصول و نظریات علم اقتصاد کلاسیک همخوانی نداشت، در ابتدای قرن بیستم باعث شد تا اندیشمندان و کارشناسان علوم بین رشتهای با تلفیق روانشناسی و اقتصاد، علم جدیدی را پدید آورند به نام علم اقتصاد رفتاری. این علم در پی آن است که عوامل و پارامترهای ذهنی (شامل نگرشها، باورها، ارزشها، خوش بینی، بدبینی، احساسات و …) را بر تصمیم گیریها و اقدامات اقتصادی مردم بررسی کرده و علل بروز خطاهای فاحش و زیانبار در مدیریت اقتصادی زندگی مردم را واکاوی کند.
جالب است بدانید که پس از مدتی مطالعه و تحقیق، پژوهشگران این حوزه نقش خوشبینی و بدبینی ذهنی در تصمیم گیری های اقتصادی را پر رنگ دیدند و به شکل تخصصی به بررسی این تکانش پرداختند. به طور نمونه اگر این روزها به رفتار افراد در بازار ارز، سکه، خودرو و بورس نگاه کنید درخواهید یافت که رد پای خوشبینی و حتی خوش خیالی در عقل معاش افراد بسیار پر رنگ است. وقتی خبر رشد بورس و ارائه عرضه اولیه سهام های دولتی در بازار سرمایه منعکس می شود بسیاری از افراد بدون هیچ دانش و توجهی به اینکه آیا سررشته ای از بورس و یا شیوه های تکنیکال و بنیادی آن دارند تنها با نگاه خیال پردازانه وارد این عرصه می شوند و صف های خرید و فروش میلیونی سهام شرکت ها را تشکیل می دهند. این موضوع حتی تا همین چند وقت پیش در مورد بازار ارز هویدا بود، افراد بازنشسته، جوانان بیکار، کارمند ، کارگر ، کاسب و خانم خانه دار بدون هیچ دانشی وارد معاملات دلار و سکه می شدند و همه داشته های آنها یک نگرش خوش خیالانه و رویایی به موضوعات اقتصادی بود درحالی که پدیده خوشبینی در تئوری اقتصاد رفتاری پدیده ای با اهمیت است و این گونه رفتارها شکل کاذب، کج فهمی و البته ساده لوحانه و هیجانی است که نباید به آن عنوان خوشبینی داد ولی آنچه مسلم است، نگرش صحیح خوشبینانه در تئوری اقتصاد رفتاری پارامتری اثرگذار محسوب می شود که در مقالات بعدی از زوایای مختلف به آن می پردازیم.