برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]

خوش‌بینی در نظریه اختلال جدایی چگونه کار می کند؟

نویسنده: دکتر احمد ستایش

اضطراب به شکل کلی برای همه شما عزیزان آشناست اما شاید خیلی‌ها تعریف دقیق و علمی آن را ندارید. از این رو اجازه دهید در ابتدای بحث یک تعریف کلی از اضطراب ارایه دهیم تا در ادامه بررسی کنیم که نظریه اختلال جدایی چیست و چه ارتباطی با خوش‌بینی دارد.

اضطراب در واقع عبارت از تشویش، دلهره‌ها و نگرانی‌های ناشناخته که در قالب احساسی ناگوار در ذهن انسان منتشر می‌شوند و احساساتی مثل عدم توانایی، درماندگی و آشفتگی را به بار می‌آورند، بدون اینکه فرد بتواند دلیل و عامل مشخصی برای آنها بیاید. در واقع همین ناشناخته بودن عامل اصلی تشویش‌ها، تمایز و ویژگی خاص اضطراب نسبت به «نگرانی» است. نگرانی وقتی بروز می‌کند که شما به خوبی عامل بروز آن را می‌شناسید. مثل نگرانی بابت دیر کردن فرزندتان. اما اضطراب که رخ می‌دهد حداقل به این راحتی‌ها، فرد نمی‌تواند متوجه شود که عامل نگرانی او چیست.

تعریف اضطراب جدایی نیز با توجه به تعریفی که پیشتر از اضطراب ارایه کردیم، خیلی دشوار نیست و بدین شکل صورت می گیرد: اضطراب جدایی یعنی پریشانی‌ها و اشفتگی‌های آزاردهنده ذهنی که در پی ترس از دست دادن محبوب و معشوق در ذهن انسان شکل می‌گیرد اما فرد دلیل بروز آن را نمی‌شناسد.

بر اساس نظریه اضطراب جدایی، همه ما از دوران نوزادی با این اضطراب دست به گریبان هستیم. به طوری که وقتی مادرمان را به عنوان معشوق و ابژه عشقی اصلی زندگی‌مان مورد شناسایی قرار می‌دهیم، همزمان اضطراب جدایی از او و از دست دادن او در ذهن‌‌مان شکل می‌گیرد. در ادامه و وقتی بزرگتر می‌شویم، این ترس نیز ادامه می‌یابد اما موضوع و ابژه آن گسترش می‌یابد و گاهی تغییر می‌کند. بدین معنا که اضطراب جدایی برای یک کودک خردسال به جدایی از پدرش یا احتمالاً خواهر و برادرش نیز گسترش می‌یابد و در دوران جوانی به روابط عاطفی او مخصوصاً در ارتباط با جنس مخالف سرایت می‌کند.

در واقع اضطراب جدایی به عنوان یک نگرانی درونی و شدید، همچنان با شدت‌های مختلفی در ذهن ما انسان‌ها، حتی در دوران بزرگسالی نیز باقی می‌ماند. در این میان برخی مثلاً به واسطه اتخاذ رویکرد خوش‌بینی شدت اثرگذاری آن را به شکل مطلوب کاهش می‌دهند و برخی به واسطه نداشتن رویکرد خوب نسبت به خود، به صورت جدی با آن درگیر می‌شوند.

همین اضطراب که اغلب افراد دلیل و عامل ایجاد آن را نمی‌شناسند، در بسیاری از تصمیم‌گیری های مهم زندگی از جمله ازدواج دخلیل است و با اثرگذاری‌های نامناسب مخصوصاً در ارتباط با کسانی که خوش‌بین نیستند و نگاه درستی و منطقی وخوش‌بینانه‌ای نسبت به خودشان و توانمندی‌های‌شان ندارند، باعث بروز انواع آسیب‌ها می‌شود. فرد بدبینی که درگیر اضطراب جدایی می‌شود، خود را در معرض خطرات زیر قرار می‌دهد:

ـ در فرد بدبین، اضطراب جدایی باعث می‌شود، وی خوشبختی و سعادت کامل خود را به یک رابطه گره بزند. به طوری که قطع آن رابطه را پایان تمام امیدها، لذت‌ها و خوشبختی‌های خود در نظر بگیرد.

بدین شکل چنین فردی وقتی وارد یک رابطه عاطفی (به صورت خاص) و حتی یک رابطه غیر عاطفی (مثل رابطه کاری) قرار می گیرد، مدام نگران از دست دادن این رابطه و دور شدن از مخاطبان رابطه است. این نگرانی که عامل آن خیلی برای فرد مشخص نیست، باعث می‌شود وی دچار یک وسواس و تشویش فکری مداوم شود که اثر سوء بعدی را به دنبال دارد.

ـ اضطراب جدایی در فرد بدبین باعث می‌شود، وی برای تامین نظر طرف مقابل، تن به نوع سوءاستفاده، از خودگذشتگی و نادیده گرفتن خواسته‌ها و آرزوهای خود بزند. بدین شکل فرد از مسیر انکار یا نادیده گرفتن خود و خواسته‌های مهمش، حسی بسیار آزاردهنده از تحقیر، ناکامی و سرخوردگی را تجربه می‌کند.

چنین افرادی مثلاً وقتی ازدواج می‌کنند، چون نگران از دست دادن همسر خود هستند و به همین دلیل از همه خواسته‌ها و تمایلات مهم خود که در تناقض با خواست همسرشان است گذشته‌اند، رابطه‌ای دردآور را تجربه می‌کنند: بدین شکل که از یک سو هیچ لذتی از این رابطه نمی‌برند چون خواسته‌هایشان در این رابطه بر آورده نمی‌شود، اما از سوی دیگر به واسطه اثرگذاری بالای اضطراب جدایی، ترس از انقطاع این رابطه مسموم و خطرناک نیز، یک لحظه ذهن آنها را رها نمی‌کند. در واقع آنها مدام نگران از دست دادن چیزی هستند که اصلاً مطلوب و لذت بخش نیست و هیچ حس خوبی را به آنها القا نمی‌کند و همه اینها حاصل اثرگذاری اضطراب جدایی است. اضطراری که در افراد بدبین به شدت پررنگ است و تقریباً روی تمام تصمیمات آنها در یک رابطه اثر می‌گذارد.

ـ اضطراب جدایی باعث بروز رفتارهای عصبی و پرخاشگرایانه‌ای می‌شود که می‌تواند امنیت یک رابطه عشقی و عاطفی را خراب کند. در این حالت فرد بعد از مدتی، به خاطر تجربه کردن احساسات ناگوار شدیدی مثل سرخوردگی، ناکامی، حقارت، بی‌ارزشی و …، دچار یک رویکرد و رفتار دوگانه نسبت به طرف مقابل می‌شود. به طوری که از یک سو به شدت نگران از دست دادن اوست و برای نگه داشتنش هر کاری می‌‌کند اما از سوی دیگر به واسطه حقارت‌های شدیدی که تجربه می‌ند، گهگاه به شدت پرخاشگر می‌شود و دست به خشونت‌های شدید می‌زند.

حتماً شما هم تاکنون با مثال‌هایی از این افراد و این نوع رابطه‌ها مواجه شده‌اید. رابطه‌ای که در آن مثلاً مرد به شدت عاشق زنش است، او را دیوانه‌وار دوست دارد اما از سویی هفته‌ای چند بار هم با او دعوا می‌‌کند، وی را کتک می زند و …

بعد که زن مثلاً از طریق پدر و مادرش یا دادگاه درخواست طلاق می‌دهد، مرد به گریه می‌افتد، آسمان را به زمین می‌آورد و هر کاری بتواند می‌کند تا جلوی جدایی را بگیرد. هر کسی هم از او می‌پرسد: «مرد تو که این قدر با زنت مشکل داری و هر روز با هم دعوا می‌کنید، چرا او را طلاق نمی‌دهی که هم خودت راحت شوی و هم او را از تحمل این همه آسیب، رنجش و ناراحتی خلاص کنی؟» اینگونه خود را توجیه می‌کند و پاسخ می‌دهد: «من عاشق او هستم. فقط با رفتارهایش مشکل دارم.»

در واقع اضطراب جدایی با چنین فردی کاری کرده که از یک طرف زندگی مشترک برایش به یک جهنم تبدیل شود اما آنچنان نگران از دست دادن آن است که حاضر است تمام این آتش‌های سوزان این جهنم خودساخته را تحمل کند اما از آن خلاصی نیابد.

تا پیش از این هم به نوعی مشخص کردیم که بدبینی (فقدان خوش بین) باعث تشدید اضطراب جدایی و اثرگذاری بسیار سوء و شدید آن می‌شود و خوش‌بینی می‌تواند باعث تعدیل این اضطراب و کم‌رنگ شدن آن در ذهن فرد و تصمیم‌گیری‌هایش شود. در این بخش اما به صورت مشخص‌تر به اثرگذاری خاص بدبینی، خوش بینی و خوش‌خیالی بر این اضطراب می‌پردازیم:

بدبینی:

فرد بدبین نگاهی درست و منطقی نسبت به توانمندی‌های خود، ارزشمند‌های خویش و شایستگی‌هایش ندارد. از این رو او در ناخودآگاه ذهنش بر این باور است که: «من خیلی فرد محبوب و جذابی برای رابطه نیستم. از این رو اگر بر اساس شانس یا احتمال، کسی به من علاقه‌‌مند شد و حاضر شد با هم وارد رابطه شود، باید هر طور شده از این رابطه محافظت کنم. چراکه اگر وی را از دست بدهم، دیگر چنین شانسی در خانه‌ام را نمی‌زند و باید تا آخر عمر در تنهایی سر کنم.»

به واسطه همین باور نیز، وقتی یک فرد بدبین در یک رابطه عاطفی قرار می‌گیرد، به شدت نگران از دست دادن طرف مقابل خواهد بود که این خود عامل مهمی است که اضطراب جدایی را در ذهن او شعله‌ور می‌کند و شدت اثرگذاری آن را بالا می‌برد.

بدین شکل اضطراب جدایی در هنگام آغاز رابطه و پس از آن به دو شکل مختلف عمل می‌کند:

در هنگام آغاز رابطه اضطراب جدایی در فرد بدبین باعث می‌شود که او مدام از خواسته‌هایش بگذرد، هر چه طرف مقابل می‌‌گوید بپذیرد و بدین شکل خود و آرزوهایش را قربانی کند. اما متاسفانه چنین روندی نه تنها برای طرف مقابل خیلی جذاب نیست، بلکه باعث از دست رفتن جذابیت فرد مضطرب و بدبین نیز می‌شود؟ چرا؟

برای مثال فکر کنید که چنین فردی یک مرد است و هرچه نامزدش به او می‌گوید بدون کوچکترین مخالفتی می‌پذیرد. بدین شکل او هرگز نمی‌تواند جاذبه و جذبه‌ای که یک مرد باید داشته باشد از خود نشان دهد. تقریباً تمام خانم‌های نرمال به دنبال مردی محکم، قوی و با اراده هستند که بتوانند در زندگی آینده خود به وی تکیه کنند. حال وقتی یک مرد روی کوچکترین حرف‌های خود نمی‌ایستد و هر چیزی را به خاطر طرف مقابل تغییر می‌دهد، در واقع شخصیتی بی‌اراده، سست و وابسته را به نمایش می‌گذارد. از این رو یک فرد بدبین و درگیر اضطراب جدایی، مدام در مراحل اولیه رابطه اشتباهات فاحشی را مرتکب می‌شود که باعث از دست رفتن جذابیت‌اش در نگاه طرف مقابل می‌شوند. بدین شکل او روابط متعددی را تجربه می‌کند که در همان گام‌های اولیه شکست می‌خورند و به فرجام نمی‌رسند.

بدین شکل از آنجایی که چنین فرد بدبینی هرگز حاضر نیست اشتباه و خطای خود را بپذیرید، در یک لاک دفاعی فرو می رود و بدبینی‌های خود را مثلاً بدین شکل تشدید می‌کند: «دیدی نظرم درست بود؟ دیدی من اصلاً آدم جذاب و دوست‌داشتنی نیستم؟ حتماً هیکلم خوب نیست. شاید صدایم را دوست ندارند و …» او یکبار هم با خود نمی‌اندیشد که شاید رفتارهای بد و توام با نگرانی‌ شدیدم باعث این ناکامی شده است.

پس از رابطه نیز همانطور که پیشتر اشاره کردیم، اثرگذاری توامان بدبینی و اضطراب جدایی، باعث تشدید احساس مزمنی از حقارت و ناکامی می‌شود و در نهایت فرد را به سمت پرخاشگری، خشونت‌ورزی و … سوق می‌دهد. در نهایت نیز این رویه باعث می‌شود طرف مقابل از تمام توان خود استفاده کند تا از فرد بدبین جدا شود.

خوش‌خیالی:

افراد خوش‌خیال در ابتدای رابطه و روزهای نخست آن، خیلی درگیر اضطراب جدایی نیستند، چراکه بیش از حد خودشان، جذابیت خودشان و شانس خودشان را دست بالا می‌گیرند. بدین شکل آنها از دیدن و ایفای مسئولیت‌ها، نکات و وظایفی که برای حفظ و تداوم یک رابطه بسیار مهم و حیاتی است غافل می‌مانند. بدین شکل بعد از مدتی با این شوک به صورت ناگهانی مواجه می‌شود که رابطه‌اش به صورت جدی در معرض شکست و ناکامی است و طرف مقابل تصمیم به ترک این رابطه گرفته است. اینجاست که فرد خوش‌بین تازه و به صورت یکباره و شدید اضطراب جدایی خطرناکی را تجربه می‌کند. اما اضطراب جدایی جایی در وی بروز می‌کند که دیگر اهمیتی ندارد و کاری از دست او ساخته نیست. بدین شکل وی به خاطر خلاء اضطراب جدایی در مراحل اولیه و مهم رابطه و البته بروز کم‌کاری‌ها، بی‌‌تعهدی‌ها و بی‌مسئولیتی‌های عدیده، باعث شکست رابطه خود می‌شود.

خوش‌بینی:

در ارتباط با فرد خوشبین مثل همیشه همه چیز در حد تعادل و نرمال قرار دارد. بدین معنا که یک فرد خوشبینی نیز اضطراب قرنطینه را به شکل معقولی حس می‌کند و به واسطه داشتن نگرش و رویکردی درست، همین اضطراب نه تنها به وی و رابطه‌اش آسیب نمی‌زند، بلکه باعث تقویت و قوام آن نیز می‌شود. به چه صورت؟

اولاً یک فرد خوشبین نگاه درستی نسبت به خودش و شایستگی‌هایش دارد و به شکل منطقی می‌داند که هر رابطه‌ای که آغاز می‌شود ممکن است روزی هم تمام شود. چراکه مثلاً ممکن است طرفین بعد از مدتی و کسب شناخت از یکدیگر متوجه شوند که به درد هم نمی‌خورند. بنابراین او سرنوشت، سعادت و خوشبختی خود را با رابطه‌ای که به تازگی آغاز کرده گره نمی‌زند و به این باور نمی‌رسد که اگر رابطه تمام شود به اصطلاح به خاک سیاه خواهد نشست. از این رو با این رویکرد اضطراب جدایی به شکل کشنده در وی ظاهر نشده و باعث نمی‌شود که وی تسلیم تمام خواسته‌های طرف مقابل شود و رابطه را برای خود تلخ و زجرآور کند.

از سوی دیگر وقتی رابطه شکل گرفت و مدتی از آن گذشت، فرد خوشبین پس از اینکه متوجه شد آن رابطه برایش مطلوب است و می‌خواهد آن را به شکل درازمدت‌تری ادامه دهد، این بار اضطراب جدایی در شکل منطقی  و معقول آن، به وی کمک می‌کند که نگران رفتارها، گفتارها و عملکردهای خود در رابطه باشد. بدین شکل او مثل یک آدم خوش خیال نسبت به مسئولیت‌های خود و تامین خواسته‌های منطقی طرف مقابل (نامزد، همسر، دوست و …) کوتاهی نمی‌کند و از مسیر ایفای صحیح نقش یک انسان دلسوز، حمایت‌گر و حساس به رابطه، به تقویت رابطه خود با پارتنرش کمک کرده و محبت و توجه همیشگی او را نسبت به خودش جلب می‌کند. بدین شکل رابطه او به احتمال زیاد به شکل سالم و صحیحی ادامه می‌یابد و حتی اگر گاهی در این رابطه مشکلی بروز کند، طرفین با رویکردی خوشبینانه به جای بزرگ جلوه دادن مشکلات یا کوچک‌ انگاشتن آنها، با رویکردی امیدوارانه نسبت به مواجهه با آنها و رفع منطقی آنها اقدام می‌کنند.

Series Navigation<< اثر لوسیفر و خوش‌بینیدستگاه خوشبینی در نظریه رفتارگرایی >>