برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]

دستگاه خوشبینی در نظریه رفتارگرایی

نویسنده: دکتر احمد ستایش

نظریه رفتارگرایی نظریه‌ای میان رشته‌ای است که هم می‌توان آن را نظریه‌ای فلسفی و هم نظریه‌ای روانشناختی دانست. این نظریه و طرفداران آن بر این باور هستند که برای شناخت یک موجود زنده از جمله انسان نیازی به شناخت ذهنیت‌ها، حالت‌های درونی او و افکار و اندیشه وی نیست، بلکه بررسی عوامل بیرونی و محرک‌های خارجی که بر وی تحمیل می‌شوند و واکنش‌های رفتاری آن فرد نسبت به آن محرک‌ها، تمام اطلاعاتی که ما نیاز داریم در اختیارمان قرار می‌دهد.

این نظریه در نیمه نخست قرن بیستم مطرح شد و آنچنان طرفداران زیادی پیدا کرد که تاثیر بسیار شگرفی بر فلسفه و علوم روانشناختی و انسانی گذاشت. بعدها نظریات دیگری همچون عمل‌گرایی نیز به تبعیت از این نظریه مطرح شد. در نظریه عملگرایی نیز اعتقاد بر این است که شما برای بررسی یک نظریه یا برنامه یا اندیشه، نیازی به بررسی خود آن به صورت مجرد ندارید، بلکه باید ببنید این اندیشه یا نظر، در عرصه عمل چه نتیجه و چه خروجی از خود نشان می‌دهد.

بنابراین رفتارشناسی با رویکردی که اتخاذ کرده حتی خیلی اعتقادی به اینکه در علوم روانشناختی بتوان باید به بررسی درونیات و افکار و اندیشه‌های افراد از جمله بیماران پرداخت ندارد. این نظریه مدعی است:«ما آنگونه رفتار می‌کنیم که فکر می‌کنیم. بنابراین: 1ـ هر فکری با خروجی رفتاری، خود را نمایان می‌سازد. 2ـ دو فکر یا دو اندیشه هیچ تفاوت و تمایزی با هم ندارند، مگر منجر به رفتارها یا عملکردهایی متفاوت شوند.» بر این اساس اگر دو نفر مدعی دو تفکر متفاوت باشند اما مثل هم عمل کنند، از نظر رفتارشناسی، تفکر آنها و ذهنیت آنها نیز یکسان است و این تفاوت‌ها و بحث‌هایی که در حوزه نظری و فکری مطرح می‌کنند، مساله مهم و قابل توجهی نیست.

برای مثال کم نیستند در دنیا افرادی که منکر وجود خداوند متعال می‌شوند و اعتقاد به افکار و نظریاتی مثل نهیلیسم یا پوچ‌گرایی دارند. اندیشمندان حوزه رفتارشناسی برای آنکه این ادعای آنان را بررسی کنند، از آنها می‌خواهند که رفتارهای خویش را در شرایط بحران و خطر جدی بررسی کنند، مثل هنگامی که در هواپیما نشسته‌اند و هواپیما در معرض خطر است.

جالب است بدانید که اغلب همین افکار منکر خدا، در چنین شرایط به سرعت دست به دعا بر می‌دارند و از خداوند کمک می‌خواهند. بدین شکل آنها با رفتارشان نشان می‌دهند که ادعاهای‌شان، افکار پوچ و بی‌پایه‌ای بیش نیست که اغلب از روی اتخاذ وجهه‌ای روشنفکرانه مطرح می‌کنند.

اگر این نظریه را بپذیریم، باید قبول کنیم که سه حالت مختلف مرتبط با خوشبینی یعنی بدبینی، خوش‌خیالی و خوشبینی نیز باید در عملکرد، رفتار و گفتار واقعی افراد در شرایط خاص و حساس مشخص شود، نه آنچه در حیطه نظری و در قالب ادعاهای گفتاری از خود بروز می‌دهند.

چه بسا بسیاری از افراد مخصوصاً به واسطه سمت یا شغلی که دارند (مثل یک معلم یا مدیر) برای مخاطبان خود (دانش‌آموزان و کارمندان)، مدعی پایبندی شدید به خوشبینی می‌شوند و حتی از ایده‌های این حوزه به شدت حمایت می‌کنند اما در عرصه عمل وقتی خودشان با مشکل، بحران یا خطری مواجه می‌شوند، عکس آنچه مدعی شده‌اند را به منصه ظهور می‌رسانند و رفتاری کاملاً منطبق با بدبینی شدید را بروز می‌دهند.

اجازه دهید با یک مثال بحث را کمی شفاف‌تر کنیم. همه ما در کشورمان بارها با این تجربه مواجه شده‌ایم که گهگاه شایعه‌ای مطرح می‌شود مبنی بر اینکه فلان محصول یا کالا قرار است کمیاب شود. از جمله در سال 97 شایعه مشابهی در ارتباط با محصولات سلولوزی مثل دستمال کاغذی، دستمال مرطوب، نوار بهداشتی و …، مطرح شد. شایعاتی که کمابیش همه ما می‌دانیم پشت آنها تنها عده‌ای سوء استفاده‌گر هستند که با احتکار آن محصول خاص و ایجاد چنین شایعه‌ای تلاش می‌کنند مردم را دچار ترس و هراس شدید کنند. به طوری که مردم به بازار هجوم بیاورند و با خرید عمده آن محصول خاص، باعث افزایش قیمت شوند. وقتی هم افزایش قیمت رخ داد، این احتکارگران سوءاستفاده‌گر، به راحتی محصولات خود را وارد بازار می‌کنند و از این مسیر سود کلانی را نیز به جیب می‌زنند.

حال در این میان برخی از افراد به واسطه داشتن رویکردی خوشبینانه به شرایط و زندگی، کمتر درگیر و تحت تاثیر این شایعات قرار می‌گیرند و اگر هم به بازار مراجعه کنند، در حد مصرف روزانه یا ماهانه خود خرید می‌کنند. اما خیلی‌ها که گهگاه ادعای خوشبینی‌شان گوش فلک را هم کم می‌کند، به محض مواجهه با چنین هشدارها یا شایعاتی، به بازار هجوم می‌آورند و در حد مصرف چند سال خود محصولات کمیاب شده را خریداری می‌کنند.

از نظر یک اندیشمند رفتارشناسی کسی که در هنگام بروز یک شایعه، دست و پایش را گم می‌کند، دچار هراس شدید و مخربی می‌شود و بدین رو، منطق و تعقل را کنار گذاشته و بر اساس هیجانات کاذب به بازار هجوم می‌آورد و به اصطلاح اب به آسیاب افراد محتکر می‌ریزد، یک فرد به شدت بدبین است نه یک فرد خوشبین. از این رو، نباید خیلی به ادعای گفتاری و نظری افراد در ارتباط با پدیده‌ها اتکا کرد. حال که با ابعاد مختلف و معنای واقعی نظریه رفتارشناسی آشنا شدیم، باید بررسی کنیم که خوشبینی، بدبینی و خوش خیالی واقعی (نه آنچه توسط افراد ادعا می‌شود) در عرصه عمل چگونه خود را بروز می‌دهد.

بدبین:

افرادی که از درون بدبین هستند و علیرغم ادعاهای‌شان، همیشه بدترین برداشت‌ها، بدترین گزینه‌ها و بدترین و تلخ‌ترین تحلیل‌ها را مد نظر قرار می‌دهند در ارتباط با خودشان، زندگی و پدیده‌های مختلف، چنین رفتارهایی را از خویش بروز می‌دهند:

1ـ فرد بدبین به واسطه نادیده گرفتن و دست کم گرفتن توانمندی‌ها و ظرفیت‌های خود، خیلی علاقه‌ای به افزایش داشته‌های ذهنی خود و کسب پیشرفت از طریق یادگیری، شرکت در کلاس‌های آموزشی و یادگیری علوم، فنون و هنرهای مختلف نشان نمی‌دهد.

چنین افرادی معمولاً در عرصه عمل درگیر یک زندگی کاملاً روزمره هستند، در مدت فعالیت خود (تا قبل از بازنشستگی)، در یک شغل محافظه‌کارانه مثل کارمندی یا فروشندگی در یک مغازه می‌مانند و اگر هم رشدی را تجربه کنند، این رشد بسیار کم، ناچیز و محدود است. آنها معمولاً افرادی تک بعدی هستند که در کنار شغل و حرفه اصلی خود، به سراغ یادگیری کارها و هنرهای دیگر نمی‌روند و مثلاً نه اهل موسیقی هستند، نه خیلی ورزش می‌کنند، نه خیلی به هنرهای مختلف علاقه نشان می‌دهند و …

متاسفانه بسیاری از معلمان یا مدیرانی که مدعی خوشبینی هستند و دیگران را هم به این سمت هدایت می‌کنند، خود چنین زندگی یکنواخت و عاری از هیجان و تحولی را تجربه می‌کنند. برای مثال معلمی که از درون بدبین است، هرگز غیر از رشته‌ای که در آن تدریس می‌کند، چیز دیگری یاد نمی‌گیرد و از این رو مثلاً اگر شاگردی از او درباره مثلاً فلسفه، جامعه‌شناسی یا هنر چیزی بپرسد، اطلاعاتی برای بازگو کردن ندارد. او در رشته‌ای که تدریس می‌کند و در حد نیازمندیهای روزانه‌اش اطلاعات کافی دارد اما حتی در این رشته نیز هرگز نمی‌توان به عنوان یک کارشناس واقعی به وی تکیه کرد یا از او کمک گرفت. در واقع اطلاعات او محدود همان کتاب‌های درسی بوده و در حدی است که نهایتا بتواند سوالات آزمون‌های سراسری و کنکور را پاسخ دهد.

2ـ افرادی که به شدت بدبین هستند، نسبت به زندگی نیز رویکرد مثبتی ندارند و بر باورند که زندگی خیلی امر ارزشمند و شایسته‌ای نیست. از این رو از یک سو آنها هرگز اهداف بلندمدتی برای خود تعیین نمی‌کنند و خیلی به فکر لذت بردن واقعی از زندگی نیستند. در عوض، ترجیح می‌دهند، در کنج خلوت خود بخزند، یک زندگی کاملاً محاظه‌کارانه را پیش ببرند، کمتر ریسک کنند و از داشته‌های خود دو دستی محافظت نمایند.

چنین افرادی معمولاٌ وقتی به سمت کهنسالی می‌روند، بدبینی‌شان تشدید هم می‌شود و با این دید که چند سال دیگر خواهند مرد، هرگز علاقه‌ای از خود برای بهبود زندگی خویش، یادگیری چیزهای جدید و … نشان نمی‌دهند.

3ـ افراد بدبین از آنجایی که خود را به شدت بدشانس و بد اقبال در نظر می‌گیرند و همیشه باور دارند که زندگی بدترین چیزها را در پیش پای‌شان قرار خواهد داد، به هیچ وجه اهل ماجراجویی نیستند، ریسک نمی‌کنند، در حوزه‌های سرمایه‌گذاری، کارآفرینی و تولید وارد نمی‌شوند، اعتقادی به گسترش کسب و کار خویش ندارند، از روابط گسترده و متنوع اما جذاب با دیگران استقبال نمی‌کنند، دوستان محدودی دارند و ثبات، در خانه ماندن، وقت تلف کردن و … را بر مسافرت رفتن، دوستیابی، مهارت‌آموزی، مطالعه کتاب و مواردی از این دست ترجیح می‌دهند.

4ـ افراد بدبین از آنجایی که همیشه به بدترین احتمالات فکر می‌کنند و خود را لایق محقق شدن همان بدترین احتمالات در نظر می‌گیرند، معمولاً انسان‌های به شدت ترسویی هستند که اضطراب‌های‌شان در عمل‌شان به شدت بروز می‌کند. آنها از سر و صدا (که نماد زندگی و جنب و جوش است)، متنفر هستند، به شدت نگران خودشان و فرزندان‌شان هستند، اجازه نمی‌دهند فرزندان‌شان به دنبال آرزوها و علایق خود بروند و …

برای مثال یک پدر بدبین، اجازه نمی‌دهد فرزندش در کنار درس یک رشته ورزشی را هم به صورت جدی دنبال کند، اجازه نمی‌دهد با دوستانش به مسافرت، گردش یا تفریح برود و …

خوش خیال:

افراد خوش خیال دقیقا نقطه مقابل افراد بدبین هستند و با رفتارهای خود نشان می‌دهند که اصلاً اعتقادی به دیدن خطرات، دوراندیشی، واقع‌بینی و البته احتیاط و محافظه‌کاری ندارند. بنابراین آنها در عرصه عمل نیز خوش خیالی خود را اینگونه نشان می‌‌دهند:

1ـ از آنجایی که خودشان و توانمندی‌هایشان را به شدت دست بالا می‌گیرند، مدام با انجام ریسک‌های غیر منطقی و فاقد دوراندیشی دست به کارهای خطرناکی می‌زنند که آسیب‌های جدی و خطرات مادی و معنوی فراوانی را برای‌شان به دنبال دارد.

2ـ بر خلاف بدبین‌ها، علاقه‌ای به ثبات ندارند، مدام از این رشته به آن رشته تغییر مسیر می‌دهند، کار خود را عوض می‌کنند، هر روز دنبال چیزی هستند و در حوزه‌های بسیاری اطلاعات سطحی و محدود دارند. در واقع آنها هرگز یک کارشناس خبره در هیچ رشته‌ای نخواهند شد اما در رشته‌های متعددی دارای اطلاعات محدود و سطحی هستند که اصلاً کارآمد نیست و جز خودشان، کسی را فریب نمی‌دهد. در واقع آنها با تکیه بر همین اطلاعات محدود، خود را دست بالا می‌گیرند و مثلاً وقتی یک کتاب درباره نویسندگی می‌خوانند، به این باور می‌رسند که بهترین نویسنده دنیا هستند و می‌توانند مثلاً فیلم‌نامه یک شاهکار سینمایی را به رشته تحریر در آورند.

3ـ افراد خوش‌خیال از آنجایی که بیشتر موفقیت خود را معطوف به شانس و اقبال کرده‌اند، خیلی در عرصه عمل، افرادی مسئولیت‌پذیر نیستند. مدام نکات مهم را فراموش می‌کنند و وقتی کاری را به آنها می‌سپارید، به واسطه فراموشی و سهل انگاری مدام در آن خطا می‌کنند و باعث بروز شکست‌ها و اشتباهات متعدد می‌شوند. جالب اینکه اینگونه افراد حتی بعد از بروز شکست و اشتباه نیز، خطای خود را نمی‌پذیرند و دست به توجیه‌گیری می‌زنند. بنابراین اگر با افرادی مواجه شدید که در ابتدای کار ادعاهای زیادی را مطرح کرده و دقایق بسیاری از توانمندی‌های خود صحبت می‌کنند اما بعد از شکست مدام توجیه‌گیری می‌نمایند، مطمئن باشید که با یک فرد خوش خیال مواجه هستید.

4ـ آدم‌های خوش خیال آرزوهای بزرگ اما غیر منطقی دارند و در برنامه ریزی‌های خود به شدت از واقع‌بینی دور می‌شوند. بنابراین اگر با شخصی مواجه شدید که مثلاً مدعی است که یکساله میلیاردر می‌شود یا شش ماهه (بدون تجربه کافی) از یک ورزشکار آماتور به ورزشکاری در حد تیم ملی تبدیل می‌شود، بدانید که با یک فرد خوش خیال طرف هستید.

خوشبین:

همانطور که بارها بیان کرده‌ایم، افراد خوشبین در کنار امید داشتن به خود و زندگی و در کنار دیدن توانمندی‌ها، ظرفیت‌ها و تجربیات خود و اتکا کردن به آنها، به نیمه خالی لیوان نیز نگاه می‌کنند. از این رو آنها در عرصه عمل هم محافظه‌کاری منطقی و معقول را از خود بروز می‌دهند و هم به شدت اهل یادگیری، مسئولیت پذیری، تلاش و پیشرفت هستند. اگر خواستید ببینید که چه کسی واقعاً خوشبین است ببینید بعد از مدت یک سال چه تغییراتی در زندگی‌اش رخ می‌دهد.

از جمله آدم خوشبین در کنار شغل اصلی خود، مدام تلاش می‌کند مهارت‌ها و آگاهی‌های خود را افزایش دهد. از این رو مثلاً یک سال بحث زبان انگلیسی خود را دنبال می‌کند و در این رشته به حد معقولی از توانایی‌ها می‌رسد، سال بعد به سراغ مثلاً یادگیری چند نرم افزار در ارتباط با شغلش می‌رود و …

بنابراین افراد خوش‌بین با رفتارهایی شبیه به موارد زیر، نگرش درست ذهنی‌شان را به منصه ظهور می‌رسانند:

1ـ هدف‌های بزرگ اما منطقی برای زندگی خود دارند و اهداف خود را مرحله به مرحله دنبال می‌کنند. برای مثال اول مدارک دانشگاهی مورد نیاز را می‌گیرند، بعد کارگاه یا شرکتی کوچک راه‌اندازی می‌کنند، بعد شرکت خود را توسعه می‌دهند و ..

2ـ افراد خوشبین، در هنگام بروز خطرات و تهدیدها، آرامش خود را حفظ می‌کنند و به جای بی‌خیالی یا درگیر شدن با هراس‌های شدید، تلاش می‌کنند از طریق حل مساله و واقع‌بینی، بر مشکلات غلبه کنند. بنابراین خونسردی کنترل شده (نه بی‌خیالی) در ارتباط با پدیده‌های مختلف زندگی از جمله ویژگی‌های رفتاری آنهاست.

3ـ افراد خوشبین دارای دوست‌ها و رابط دوستانه نسبتاً گسترده‌ای هستند و می‌توانند با اتکا به توانمندی‌های خود هراس‌های خویش را کنترل کرده و بدین واسطه روابط گسترده‌تر و کارآمدتری را برای خود ایجاد کنند.

4ـ افراد خوشبین اهل ریسک کردن هستند و در کنار شغل اصلی خود به کارهایی مثل سرمایه‌گذاری در بورس و دیگر کارهای مشابه برای افزایش درآمدهای خود روی می‌آورند.

5ـ افراد خوشبین روحیه‌ای حمایت‌گر دارند و وقتی عزیزی یا دوستی نزدیک دچار مشکل شود، به جای فرار یا بی‌خیالی، به کمک دیگران می‌شتابند و با راهنمایی‌های درست و پشتیبانی به فرد در رفع مشکلاتش کمک می‌کنند.

6ـ افراد خوشبین کمتر تحت تاثیر شایعات قرار می‌گیرند اما به واسطه دوراندیشی  در حد معقولی خود را برای خطرات نیز آماده می‌کنند. بر این اساس مثلاً آنها اهل پس‌انداز کردن هستند، در کارهای متعددی سرمایه‌گذاری می‌کنند که اگر یکی با شکست مواجه شد، دچار ورشکستگی نشوند اما خیلی به واسطه یک شایعه برای خرید دلار، سکه یا مواردی از این دست هجوم نمی‌آورند.

Series Navigation<< خوش‌بینی در نظریه اختلال جدایی چگونه کار می کند؟کارکرد خوشبینی در تاب آوری روانی >>